عشق و دیگرهیچ
دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۳۵ ب.ظ
بلاخره یادمیگیری...
ازیک دوستت دارم ساده
برای دلت یک خیال رنگارنگ نبافی...
که رابطه ینی بازی و اگر بازیگری نکنی میبازی
.
که داستانهای عاشقانه
از یک جایی ب بعد
رنگ و بوی منطق ب خودمیگیرند
.
یادمیگیری
ک خودت را دریغ کنی تاهمیشه عزیز بمانی...
ک ادم جماعت چه خواستن های سیری ناپذیردارد...
و...
چه حیلیه هایی برای بدست اوردن...
.
که باید صورت مسئله ای پرابهام باشی
نه یک جواب کوتاه و ساده...
.
که وقتی بادمیاید باید کلاهت راسفت بچسبی
نه بازوی بغل دستی ات را...
.
روزی میفهمی...
درانتهای همه گپ زدن های دوستانه
بازهم تنهایی...
۹۴/۰۵/۲۶